کد مطلب:319193 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

روز خدا و رب
طریقه ی ششم - طریق دیگر كه مؤلف در باب خاتمیت وارد گردیده عنوان مجعول مذكور در فوق است، و مدعی است كه قرآن مردم را از پیش بدو ظهور بشارت داده:

اول - ظهور رب كه آن را تطبیق با ظهور (باب) نموده.

دوم - یوم الله و ظهور خدا، و آن را منطبق با دعوی بهاء الله شمرده، و عبارت وی چنین است: «قرآن مجید بدو ظهور بشارت داده، ظهور اول را ظهور رب نامیده، و ظهور ثانی را بظهور خدا و یوم الله معبر فرموده، حال اهل بهاء را عقیدت چنانست كه مواعید اسلام تحقق یافته، و دو ظهور اعظم كشف نقاب فرموده، و عالم را به اشراق انوارش منور فرموده اند. ادعای نبوتی در بین نیست تا معارض خاتم النبیین باشد؛ و بیان مطلبی نه كه مخالف قرآن و ما فی القرآن شود موعود قرآن مجید بدون سترو حجاب ظاهر شده، و بشارات و مواعید كتاب كریم تحقق یافته» و سپس این آیات را دلیل و شاهد بر مدعای خود ذكر كرده، آیه ی
6 سوره ی المطففین «یوم یقوم الناس لرب العالمین» روزی كه می ایستند مردمان برای پروردگار عالمیان. آیه ی 33 از سوره ی فجر «جاء ربك و الملك صفا صفا» آمد (امر) پروردگار تو و فرشتگان صف در صف. و آیه ی 159 سوره ی انعام «یوم یأتی بعض آیات ربك» [1] روزی كه می آمد بعض نشانه های پروردگارت، و آیه ی 206 از سوره ی البقره «هل ینظرون الا ان یأتیهم الله فی ظلل من الغمام و الملائكة و قضی الامر الی الله ترجع الامور».

آیا منكرین انتظار میبرند اینكه بیاید خداوند ایشان را در سایه با نهائی از ابر و فرشتگان، و امر سپری گردد.

(یعنی آیا كفار پس از مشاهده ی آیات الهی و دلائل بر صدق مدعای رسول انتظار امر محالی را كه نزول و مجئی حق در سایه هائی از ابر باشد می برند بسوی خداست برگشت امور).

سوره ی نبأ آیه ی 38 «یوم یقوم الروح و الملائكة صفا لا یتكلمون الامن اذن له الرحمن و قال صوابا».

روزی كه می ایستد روح (فرشته ی بزرگ) و فرشتگان صف زده گفتگو نمی كنند، مگر كسی كه خداوند او را اذن دهد و گفتار نیكو گوید.

سوره ی یونس آیه ی 26 «و الله یدعو الی دار السلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم» و خداوند می خواند بسوی سرای سلامت، و راه
می نماید هر كس را كه بخواهد بسوی راه است.

سوره ی انعام آیه ی 127 «لهم دار السلام عند ربهم» از برای آنان نزد پروردگارشان سرای سلامت است.

مؤلف پس از ذكر آیات مذكور چنین نتیجه می گیرد كه قرآن مجید بشارت بدو ظهور داده، یكی ظهور رب و دیگر نزول روح الله و عبارت مؤلف به این شرح است:

«از مطالب فوق چنین نتیجه می گیریم، قرآن مجید منتظر دو ظهور جدید است كه در آن دو ظهور مجئی رب و نزول روح الله می باشند و نه حضرت بهاءالله و نه حضرت رب اعلی (مقصود علی محمد باب است) نبی نبودند، تا مغایرت و مخالفتی با خاتم النبیین داشته باشد، این بود طریقه ی سادس»

وجه استناد مؤلف خاتمیت به آیات مذكوره كلمه ی رب است كه در سه جا ضمن آیه آمده و می گوید مقصود از كلمه ی رب علی محمد باب است و آیه ی 206 از سوره ی بقره «هل ینظرون الا ان یأتیهم الله فی ظلل من الغمام... الایه»

و آیه ی سوره ی نبأ «یوم یقوم الروح... الایه» بشارت بقیام من یظهر الله (میرزا حسینعلی است) و مدعی است كه روح در آیه، مراد از مسیح است، و قیام بهاءالله همان رجعت مسیح است، و كلمه ی دارالسلام كه در آیات سوره ی یونس و سوره ی انعام ذكر شده مقصود شهر بغداد است كه میرزا حسین علی مدتی در آنجا اقامت داشته.

اگر نگارنده مأخذ عرایض خود را در آنچه از رساله ی خاتمیت نگارش «وحی روشنی» نقل نمودم، ذكر نمی كردم، ممكن بود برای بعضی
از خوانندگان كه آشنائی كامل بشیوه ی بهائیه كه همواره تحقیقات علمی و مذهبی را بغرض آلوده می سازند ندارند، در صحت نقل بافته های بهائیت و استناد آنها به این طایفه تردید حاصل می شد، زیرا از نظر خردمندان كه پای بند به اصول و مبانی هستند، و هیچ گاه تحقیقات علمی را با اغراض شخصی همراه نمی سازند، این همه تناقص گوئی و یاوه سرائی و گفتار بلا دلیل از كسانی كه خود را متحری حقیقت معرفی می كنند براستی دشوار و غیر معقول است، و اگر نبود جز همین بیباكی و گستاخی آنان در مطالب اعتقادی و دینی برای بطلان دعوی آنان نیازی ببینه و شاهد دیگر نبود، این همه استدلالیه برای اثبات امكان ظهور نبی بعد از اسلام نوشته اند، دلائل سبعه [2] اختراع كرده اند، بهمین منظور آیات و روایات را به رأی خود تفسیر و تأویل و تحریف نموده، و برای اینكه مقام نبوت به باب و بهاء داده باشند، مخالفت با نص كتاب كریم و ضرورت دین و اجماع امت كردند، و با جمهور مسلمین طرف شدند، و اینك آقای روحی روشنی نویسنده ی بهائی همه را نادیده گرفته، و حتی گفتار خود را در باب نبی و خاتم از یاد برده و زیر عنوان «روز خدا و رب» می گوید ادعای نبوتی در بین نیست و باب و بهاء هیچكدام نبی نبودند تا معارض خاتم النبیین باشند. بدیهی است ما هم تصدیق داریم كه باب و بهاء هیچكدام نبی نبودند و همچنین در نظر ما و همه ی مسلمین روشن است كه ادعای نبوت بهر صورتی باشد معارض خاتم النبیین خواهد بود، ولی چه كنیم كه كتب امریه مشحون از استدلالات غلط برای اثبات مقام نبوت و شارعیت جهت زعمای این بدعت جدید است.
باری راجع به آیات مورد استناد مؤلف خاتمیت در این بخش اصولا معنی و مفهومی كه نامبرده از آیات انتزاع نموده بهیچ وجه محتملل نیست، و كلمه ی رب از اسماء حسنای پروردگار عالمیان است كه ذات مقدس ربوبی خود را به این اسم یاد فرموده، و براستی فضاحت و رسوائی و گستاخی عظیم است كه نویسنده ای قلم بدست بگیرد و برای هدف ننگینی این چنین از جاده ی امانت و عفاف و تقوی منحرف گردد، و بدون دلیل و سند آیات الهیه را بمراد باطل خود تأویل و تفسیر نماید، و بگوید مقصود از رب در آیات مذكوره علی محمد باب شیرازی است، و دلیل او هم آن باشد كه چون عدد كلمه ی رب (202) با عدد اسم علی محمد (202) مطابقت دارد، پس مقصود از رب باب شیرازی است، وانگهی آیه ی ششم از سوره ی مطففین و آیه ی 23 از سوره ی فجر و آیه ی 159 از سوره ی انعام و آیه ی 38 از سوره ی نبأ، هر چهار آیه مربوط بروز معاد و بعث و حشر و روز پاداش و كیفر و یوم رستاخیز است، و مضامین آن ها ربطی بظهور نقطه ی اولی و یا قیام حسینعلی بهاء یا هر ظهور دیگر ندارد، و ما ترجمه ی هر چهار آیه را با چند آیه از قبل و بعد هر آیه در اینجا می آوریم، تا رفع شبهه شده باشد. سوره ی مطففین: «ویل للمطففین الذین اذا اكتالوا علی الناس یستوفون و اذا كالوهم او و زنوهم یخسرون الا یظن اولئك انهم مبعوثون لیوم عظیم یوم یقوم الناس لرب العالمین» ترجمه ی: «وای بحال كم فروشان، آنان كه چون بكیل (یاوزن) چیزی از مردم بستانند تمام بستانند، و چون چیزی بدهند در كیل و وزن بمردم كم بدهند، آیا گمان نمی برند اینان كه برانگیخته شوندگانند برای روز بزرگ، روزی كه بایستند مردم برای پروردگار عالمیان» باید
در این آیات دقت كرد و انصاف داد، خداوند مردم كم فروش را تهدید می فرماید بروز بعث و حشر مردگان، كه در آن برای كم فروشان كیفر سخت و عذاب دردناك خواهد بود، و در دنباله ی آیات سابق الذكر جای بدكاران (منجمله كم فروشان) را جحیم و دوزخ، و مقام نیكوكاران را بهشت جاوید معرفی میفرماید. آیا تناسب دارد كه خداوند بدكاران و از جمله كم فروشان را بقیام علی محمد باب و حسینعلی بهاء بترساند؟ وآیا قیام این دو نفر چه تأثیری در حال كم فروشان 12 قرن قبل از خودشان داشته است؟

سوره ی فجر آیه ی 21: «كلا اذا دكت الارض دكا دكا و جاء ربك و الملك صفا صفا و جیی یومئذ بجهنم یومئذ یتذكر الانسان و انی له الذكری یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی» ترجمه: «چنین نیست كه دنیا طلبان می پندارند كه روز قیامتی نیست، بلكه هست، روزی كه از زلزله ی پی در پی آن زمین بكلی خرد و متلاشی شود، و آن هنگام فرمان خدا برسد و فرشتگان صف در صف بعرصه ی محشر آیند و آنروز جهنم را (پدید) بیاورند و همان روز آدمی متذكر كار خود گردد، و آن تذكر چه سود بحال او بخشد؟ و (با حسرت گوید) ای كاش در دنیا برای زندگی ابد امروزم كار خیری انجام می دادم.

سوره ی نبأ آیه ی 31: «ان للمتقین مفازا حدائق و اعنابا و كواعب اترابا و كاسادها قالا یسمعون فیها لغو اولا كذابا جزاء من ربك عطاء حسابا رب السموات و الارض و ما بینهما الرحمن لا یملكون منه خطابا یوم یقوم الروح و الملائكة صفا لا یتكلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا.»
ترجمه: برای پرهیزگاران (در آخرت) جای كامیابی است، باغات و انگورها و دختران نارپستان هم سن، و جامهای لبریز، در آن سخن بیهوده و دروغ نشنوند، پاداشی از جانب پروردگار تو، بخششی كافی، پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست بخشاینده است مالك نباشند از جانب او خطاب را (مأذون بخطاب و تكلم نباشند) روزیكه بایستد روح (فرشته ی بزرك) و فرشتگان صف زده سخن نگویند، مگر آنكه اذن داد خداوند او را و براستی و درستی سخن گفت.

آیه ی 159 از سوره ی انعام: «سنجزی الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما كانوا یصدفون هل ینظرون الا ان تأتیهم الملائكة اویاتی ربك یوم یأتی بعض آیات ربك لا ینفع نفسا ایمانهالم تكن آمنت من قبل او كسبت فی ایمانها خیرا قل انتظروا انا منتظرون.»

ترجمه: «بزودی جز امیدهیم آنانرا كه اعراض می كنند از آیتهای ما كیفر بدی بسبب اعراضشان، آیا انتظار می برند مگر آن كه آید ایشانرا فرشتگان، یا بیاید پروردگار تو، یا بیاید بعضی از آیت های پروردگارت (مرگ یا عذاب الهی) روزیكه بیاید بعضی از آیت های پروردگارت نفع نمی دهد ایمان آوردن نفسی را كه از پیش ایمان نیاورده و یا در ایمانش خیری كسب كرده باشد، بگو منتظر باشید بدرستی كه ما منتظرانیم.»

همانطوریكه مضامین آیات مورد بحث حاكی است، آیات مذكوره توعیداتی است از ناحیه ی حق متعال بروز رستاخیز یا مرگ و عذاب و بلاهای ناگهانی و در سایر سوره های قرآنی از این قبیل آیات فراوان
موجود است و ربطی به قیام علی محمد و یا ظهور بهاء الله به ادنا وجهی ندارد، و كلمه ی روح در آیه ی شریفه و یوم یقوم الروح بنا بتصریح جمیع مفسرین نام فرشته ای از فرشتگان بزرگ است و مانند آن آیه، سوره ی قدر است: «تنزل الملائكة و الروح فیها باذن ربهم من كل امر سلام هی حتی مطلع الفجر» ترجمه: «نازل میشوند در آن (شب قدر) به اذن پروردگارشان فرشتگان و روح از هر امری سلام است آن شب تا دمیدن صبح» (در سراسر شب قدر فرشتگان بسلام دادن و درود فرستادن بر منزل علیه پیغمبر یا امام می پردازند. یا آنچه برای نیكان و عبادت كنندگان در این شب تقدیر میشود، امان از عذاب و نیكی و خیر است).

و بخوبی از سیاق عبارت آیات هر دو سوره (نبأ و قدر) معلوم می شود كه روح از جنس فرشتگان است، زیرا علاوه بر آنكه ملائكه در سوره ی نبأ معطوف بر روح در سوره ی قدر معطوف علیه روح واقع شده، و تناسب معطوف و معطوف علیه مقتضی سنخیت آن دو است، در سوره ی نبأ ضمن بیان حال پرهیزگاران و پاداشهای نیك آنها، پس از تشریح فرجام كار كفار و عذاب و عقاب سخت آنان در روز جزاء یا بتعبیر همین سوره یوم الفصل یوم الحق بترسیم منظره ی رعب انگیز و وحشت آمیز چنین روزی پرداخته و می فرماید: «یوم یقوم الروح و الملائكة صفا... الخ» و بطوری در این سوره ی مباركه از دمیدن صور و شكافته شدن اجرام سماوی و حركت و تلاشی كوهها و آماده شدن دوزخ برای سركشان و توقف طولانی آنها در آن، و هم نعمتهای فراوان اهل تقوی سخن رانده كه با هیچ تكلف و تحملی نمی توان آن را تأویل نمود، بویژه كه با صراحت
توضیح می دهد كه آن شكنجه ها و سختیها و این خوشیها و نعمتها كیفر و پاداش اعمال گذشته ی بدان و نیكان بطور موافق و با حساب صحیح و كافی و دقیق می باشد، و نیز در سوره ی قدر عظمت این شب را بیان فرمود، كه قرآن در آن نازل شده و بهتر از هزار ماه است و روح و ملائكه با درود فرستادن بر كسیكه بر او نازل می شوند، فرود می آیند و نمی توان با هیچ سریشمی آن را با نزول عیسی كه در روایاتی از آن گفتگو شده چسبانید و از این جهت، هیچیك از مفسرین عامه و خاصه...

نگفته اند كه مراد از روح در این آیه مسیح است، تا آیه را بهائیه بتوانند تأویل برجعت مسیح نموده و سپس با تشبثاتی حسین علی بهاء را همان مسیح موعود بدانند و معرفی نمایند، این تشبثات سراپا مسخره و یاوه، تلاش احمقانه است كه با هیچ قاعده ی علمی و عقلی تطبیق ندارد و سوء نیت و خیانت اینطایفه در این قبیل تحریفات و تأویلات نابجا كاملا مشهود و محسوس است.

اینگونه تأویلات انسان را بیاد داستان جامی می اندازد: جامی بمرد محترمی بنام «حاجی خضر» توهین نموده دشنام بسیار زشتی به او می دهد، بیچاره بمراجع قانونی و مقامات صالحه شكایت می كند، جامی را احضار و از او بازخواست می نمایند، جامی كه در حین دعوی از حال طبیعی خارج بوده و نمی دانسته چه می گوید و دشنامش را بخاطر ندارد می پرسد مگر من چه گفته ام؟ قاضی می گوید طبق شهادت مردمی كه سخنان شما را شنیده اند به این مرد محترم حاجی گفته اید (سگ حرام زاده) حاجی برای نجات خود شروع بمغالطه كاری نموده بتوجیه و تأویل می پردازد و چنین می گوید:
«من جز نام ایشان چیزی نگفته ام» - «نام ایشان حاجی خضر است» - «آری همین حاجی خضر با سگ حرامزاده یكی است، زیرا حاجی با چاچی یكسان نوشته می شود، و چاچی كمان است، كمان و گمان در كتابت یكی هستند، و گمان بمعنی شك است، و شك با حذف نقطه مساوی است با سگ، و خضر یعنی سبزی كه از جمله ی سبزیها تره است، و تره با بره یكسان نوشته می شود، و بره بعربی حمل است، حمل با جمل یكجور نوشته می شود، و جمل بمعنی اشتر است، و اشتر در كتابت همانند استر است، و استر (قاطر) حرام زاده است، با این تأویلات عجیب حاجی خضر شد سگ حرام زاده، درست و بعینه همانطور كه روح بزرگترین ملائكه ی ملا اعلی شد «میرزا حسین علی بهاء» پناه بر خدا.

[1] مؤلف خاتميت آيه ي 159 سوره ي انعام را تحريف نموده و به اين شرح آورده: «يوم يأتي ربك او يأتي بعض: الايه».

[2] تأليف علي محمد باب.